سرعت جریان زندگی، خیلی وقت ها غافلگیرمان می کند. روی کاغذ همه چیز خوب است؛ یک سال می شود 12 ماه که هر کدامش، تقریباً، 30 روز دارد و هر روزش، دقیقاً، 24 ساعت و این یعنی در هر سال مجموعاً 8760 ساعت داریم که می شود خیلی برنامه ها برایش داشت. اما واقعیت جور دیگری ست؛ همه چیز آن قدر سریع می گذرد که تا به خودمان می آییم گاهی هفته ها گذشته است.
جریان سریع زندگی، خیلی وقت ها غافلمان می کند؛ غافل می شویم از تکاپوهای روزانه و شبانه مان در این لحظات رنگارنگ زندگی. حواسمان پرت می شود که در این رودخانه سیال زمان، از کجا راه افتاده ایم و از کجا سر در آورده ایم. آن قدر که وقتی بعد از مدت ها به گذشته نگاه می کنیم، متوجه نمی شویم که در همین بالا و پایین و پیچ و تاب های زندگی، چه طور شکل گرفته ایم و تغییر کرده ایم.
"اشتیاق" برای من، فرصتی ست برای متوقف کردن جریان زندگی و نگریستن به عمر گذشته و روزهای پیش رو. محل بر جا گذاشتن ردپاهایی برای مرور راهِ آمده و پناهگاهی برای غرق نشدن و نمردن در هجوم بی وقفه روزمرگی ها!
پ.ن.1. این دفتر مجازی صرفاً بازتاب دهنده گفتگوهای درونی و ذهنی من است و هیچگونه قصد و ادعایی مبنی بر آموزش، ارائه تحلیلهای حرفهای و غیره وجود نداشته و ندارد. به همین دلیل هم طبیعتاً تلاش می شود ادبیات متناسب با فضا انتخاب شود.