اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق
دفترچه‌ها
Instagram

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

سیر تحول شتابان دولت در ایران در قرن بیستم، از نقطه‌ای نزدیک به صفر تا تشکیل یک دولت مدرن و عریض و طویل، نقش مهمی در شکل‌گیری نهادهای کنونی جامعه ایران دارد و نگاه امروز ما را در همه ابعاد اجتماعی - سیاسی - اقتصادی، تحت تأثیر قرار داده است. کتاب تاریخ ایران مدرن، در حد ارائه یک تصویر خیلی کلی و برخی شواهد آماری در خصوص این مسیر کوتاه، اما پرسرعت، کتاب خواندنی و خوبی است. 

 

"ایران با گاو و خیش قدم به قرن بیستم گذاشت و با کارخانه‌های فولاد، یکی از بالاترین نرخ‌های تصادف خودرو و در کمال ناباوری و حیرت بسیاری، یک برنامه هسته‌ای از آن خارج شد. این کتاب شرح دگرگونی‌های اثرگذاری است که در سده بیستم در ایران به وقوع پیوسته است. و از آن‌جا که موتور اصلی این دگرگونی‌ها دولت مرکزی بوده، تمرکز آن نیز بر دولت، نحوه شکل‌گیری و گسترش آن خواهد بود؛ و همچنین تأثیرات عمیقی که این گسترش نه تنها بر سازمان سیاسی و اقتصادی، بلکه بر محیط، فرهنگ و از همه مهم‌تر گستره اجتماعی بر جای گذاشته است."

 

"دولت در ابتدای سده بیستم، اگر بتوان نام دولت بر آن اطلاق کرد، صرفاً شامل شاه و ملازمان اندک‌شمار شخصی وی - وزرا، خانواده و اشراف - می‌شد. حاکمیت پادشاه بر کشور نه به واسطه نوعی نظام اداری و لشکری پا در جا (که عملاً وجود نداشت)، بلکه از طریق متنفذان محلی مانند روسای قبایل، زمین‌داران، روحیانیان عالی‌رتبه، و تجار ثروتمند اعمال می‌شد. اما تا پایان سده، دولت بر همه اقشار و مناطق کشور حکم‌قرما شد. در حال حاضر [زمان نگارش کتاب]، تقریباً 60 درصد از اقتصاد ملی در دست بیست وزارتخانه عظیم با بیش از 850 هزار نفر پرسنل است و 20 درصد دیگر نیز در اختیار نهادهای شبه‌دولتی. شمار نظامیان کشور نیز به بیش از نیم‌میلیون نفر رسیده است. از متنفذانی که برای تمشیت امور در ولایات با دولت همکاری می‌کردند، تنها روحانیون به جا مانده‌اند."

  • ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۲:۱۹

موضوع استقلال و تعریف و حدود آن در علوم مختلفی مورد بحث است؛ اما حالا که این روزها تفسیر ریاضی پدیده ها باب شده (!)، بگذارید بگوییم که استقلال از نظر ریاضی مفهوم مشخصی دارد. مثلاً در نظریه احتمال گفته می شود که دو پدیده (یا پیشامد) هنگامی مستقل هستند که احتمال وقوع یکی بر احتمال وقوع دیگری تأثیری نداشته باشد. یا به بیان دیگر (و در تعریف استقلال آماری) گفته می شود که دو پدیده وقتی مستقل هستند که یکی شامل هیچ اطلاعاتی راجع به پدیده دیگر نباشد. روی دیگر سکه استقلال وابستگی است؛ یعنی یک پدیده، اطلاعاتی از دیگری را در بر داشته باشد، یا احتمال وقوع آن بر احتمال وقوع دیگری موثر باشد. 

با این تعاریف و تفاسیر، وابستگی دو پدیده فقط شامل ارتباط مستقیم آن دو نیست؛ بلکه حتی دو پدیده متضاد نیز می‌توانند به هم وابسته باشند. به تعبیر ساده تر، پدیده هایی مثل زوج و فرد، شب و روز، یا دو نفر آدم لجباز که الزاماً خلاف نظر هم رفتار می کنند نیز مستقل از هم نیستند. مرسی ... اَه!

 

پ.ن1: شاید در سال های بعد به مفهوم آزادی از نگاه ریاضی هم بپردازیم.

پ.ن2: این لفاظی را جدی نگیرید! نگارنده خود به عدم قوام لازم لفاظی آگاه است.

  • ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۲

اصلاً نمی شد یکنفس نگاهش کرد. هر چند دقیقه یکبار که مغزم به مرز انفجار می رسید، به ناچار فیلم را متوقف می کردم، از جا می پریدم، با گام های سریع خانه را دور می زدم و گاه بی صدا و گاه بلند بلند تلاش می کردم شلوغی ذهنم را سر و سامان بدهم و سیل جزئیات را به تفکیک به قسمت های مربوطه هدایت کنم.


از یک مسئله ساده و یک رفتار معمول تکراری، سوژه ای عالی برای تفکر و بررسی دیدگاه های مختلف پرداخته و در عین حال، عمق اندیشه ها و تحولات فرهنگی یک جامعه ی انقلابی را در دیدگاه آدم هایی با گرایش های سیاسی و اجتماعی گوناگون، نشانه رفته است.


دیدن این فیلم به همه کسانی که پیگیر امور تعلیم و تربیت، علاقه مند به مطالعه ای متفاوت بر نگرش های گوناگون جامعه انقلابی ایران در اوایل انقلاب، و به طور کلی به دنبال فرصتی برای اندیشیدن هستند توصیه می شود.


  • ۱۸ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۴