سیر تحول شتابان دولت در ایران در قرن بیستم، از نقطهای نزدیک به صفر تا تشکیل یک دولت مدرن و عریض و طویل، نقش مهمی در شکلگیری نهادهای کنونی جامعه ایران دارد و نگاه امروز ما را در همه ابعاد اجتماعی - سیاسی - اقتصادی، تحت تأثیر قرار داده است. کتاب تاریخ ایران مدرن، در حد ارائه یک تصویر خیلی کلی و برخی شواهد آماری در خصوص این مسیر کوتاه، اما پرسرعت، کتاب خواندنی و خوبی است.
"ایران با گاو و خیش قدم به قرن بیستم گذاشت و با کارخانههای فولاد، یکی از بالاترین نرخهای تصادف خودرو و در کمال ناباوری و حیرت بسیاری، یک برنامه هستهای از آن خارج شد. این کتاب شرح دگرگونیهای اثرگذاری است که در سده بیستم در ایران به وقوع پیوسته است. و از آنجا که موتور اصلی این دگرگونیها دولت مرکزی بوده، تمرکز آن نیز بر دولت، نحوه شکلگیری و گسترش آن خواهد بود؛ و همچنین تأثیرات عمیقی که این گسترش نه تنها بر سازمان سیاسی و اقتصادی، بلکه بر محیط، فرهنگ و از همه مهمتر گستره اجتماعی بر جای گذاشته است."
"دولت در ابتدای سده بیستم، اگر بتوان نام دولت بر آن اطلاق کرد، صرفاً شامل شاه و ملازمان اندکشمار شخصی وی - وزرا، خانواده و اشراف - میشد. حاکمیت پادشاه بر کشور نه به واسطه نوعی نظام اداری و لشکری پا در جا (که عملاً وجود نداشت)، بلکه از طریق متنفذان محلی مانند روسای قبایل، زمینداران، روحیانیان عالیرتبه، و تجار ثروتمند اعمال میشد. اما تا پایان سده، دولت بر همه اقشار و مناطق کشور حکمقرما شد. در حال حاضر [زمان نگارش کتاب]، تقریباً 60 درصد از اقتصاد ملی در دست بیست وزارتخانه عظیم با بیش از 850 هزار نفر پرسنل است و 20 درصد دیگر نیز در اختیار نهادهای شبهدولتی. شمار نظامیان کشور نیز به بیش از نیممیلیون نفر رسیده است. از متنفذانی که برای تمشیت امور در ولایات با دولت همکاری میکردند، تنها روحانیون به جا ماندهاند."
- ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۲:۱۹