بخشیدن در پاسخ به درخواست، نیکوست؛ اما نیکوتر از آن، بخشیدن است پیش از درخواست، از راه فهم. و برای انسان گشادهدست، جستجوی پذیرنده بخشش لذتی است که بر لذتِ بخشیدن فزونی دارد. آیا چیزی هست که باید از بخشش آن دریغ کنیم؟ هر چه هست، روزی به ناچار خود به خود بخشیده خواهد شد؛ پس چه بهتر اکنون که کسی را بدان نیازی هست، آن را ببخشی تا فرصت بخشش از آن تو باشد و بر وارثان نماند.
چه بسیار که میگویید: «من میبخشم، اما آن کس را که سزاوار است». اما درختان باغ تو و گوسفندان چراگاهت چنین نمیگویند. آنها میبخشند تا زنده باشند، زیرا نگاهداشتن و دریغکردن هلاکشدن است. بیگمان، آن کس که خداوند موهبت عمر و ثروت شب و روز را به او عطا کرده است، به هر چه تو بر وی نثار کنی سزاوار است. و آن کس که شایسته است تا از اقیانوس بیکران حیات آب نوشد، این شایستگی را نیز دارد که تو، جام او را از جویبار کوچک خود پر کنی...
و تو کیستی که نیازمند پیش تو عریان شود و جامه غرور خود چاک کند تا تو شایستگی او را عریان ببینی و غرور او را بیشرم نظاره کنی؟ نخست، بنگر که آیا تو خود مقام بخشندگی را شایستهای، و آیا این شأن و مرتبه را یافتهای که واسطه در فیض بخشش باشی. زیرا به راستی، زندگی است که به زندگان چیزی میبخشد و تو که خود را دهنده میبینی، تها شاهد و گواه این بخششی.
کتاب پیامبر
جبران خلیل جبران
حسین الهی قمشهای
پ.ن. یک انیمیشن خاص و بسیار دیدنی هم داره این کتاب؛ که البته فکر میکنم این فراز از کتاب درش نیست.
- ۱۶ آذر ۹۸ ، ۲۱:۰۸