اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق
دفترچه‌ها
Instagram

گم-راه-ی

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ب.ظ

 

یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ

 

-          عجب تصویری. وقتی آن قدر دور و برت را تاریک کنی که هیچ جا را نبینی، کوچکترین روشنایی را دنبال می کنی. هر خرده نوری می شود راهنمایت. بعد هر صاعقه ای که می زند و اطراف را روشن می کند، به امید پیدا کردن راه، چند قدمی پیش می روی و دوباره صبر می کنی به انتظار صاعقه ی بعدی، چند گام دیگر، توقف و صاعقه ای دیگر؛ و بعد از نیم ساعت وقتی که به خودت می آیی، می فهمی که دیگر کاملاً گم و گور شدی.

 

گمراهی اصلاً یعنی همین؛ گم – راه – ی، یعنی گم و گور بشوی، پرت و پلا بشوی، از آن جایی که باید باشی، باید بروی آن قدر دور بشوی که دیگر حتی ندانی چطور می شود برگشت. این از نرفتن، درجا زدن یا حتی نرسیدن هم بدتر است؛ این از خانه اول هم عقب تر است. اصلاً انگار دیگر در مسابقه جایی نداری، انگار که دیگر نباشی.

 

إِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضّالِّینَ