تولد دوباره (15): تمام شد
چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۳ ب.ظ
وقتی بعضی هایش را دوباره خواندم، از خلق این همه صحنه های آبکی، این قلم تکراری و ناتوان و این همه روده درازی، حقیقتاً شرم کردم!
تلاش کودکانه ای بود برای بیرون ریختن انبوهِ خاطراتِ بی وقفه متهاجم به ذهن! ... همین.
سفرنامه، اگر بشود اسم سفر نامه رویش گذاشت، تمام شد.