اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق
دفترچه‌ها
Instagram

تولد دوباره (9): تو برای چه سعی می کنی؟

سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۵ ب.ظ

هاجر به دنبال آب می دوید، برای نجات جان یگانه پسرش؛ آن قدر در فکر آب بود که اینجا و آنجای این صحرای بی آب و علف، آب می دید و شتابان سمت آب می رسید، شاید که به قطره ای بتواند عطش کودکش را خاموش کند و جانش را بخرد. مضطرب و نگران و پریشان، از خود بی خود شده بود و این سو و آن سوی صحرا را می پیمود. اگر بیننده ای در آن سرزمین برهوت او را می دید یقین به عقلش شک می کرد، بی خبر از آن که او یکی از زیباترین صحنه های نمایش مادری را اجرا می کند.


حالا، تو چه می گویی در این راهروهای عریض و طویل، چرا راه می روی؟ چرا می دوی؟ اینجا که دیگر آباد است؛ خیال آب در سر هیچ کس نیست؛ پس چرا خدا گفته که این مسیر را هفت بار بپیمایی؟ امر خدا بی چون و چرا مطاع است اما ... پیدا کن که باید به دنبال چه بگردی! پیدا کن که چرا ( و از پی چه، یا که) باید سعی کنی! ... اگر فهمیدی، شاید به همان پریشانی و اضطراب و اضطرار هاجر رسیدی؛  یا حتی شاید  هم پریشان تر ...



اَمّن یُجیبُ المُضطَرّ اِذا دَعاه وَ یَکشِفُ السّوء