توحید
قاعدتاً توحید، یا یکتاپرستی، بنیادیترین اصل اعتقادی اسلام است. در قرآن و فرهنگ اسلامی، توحید معمولاً در مقابل شرک قرار میگیرد. به بیان دیگر، گفتمان یکتاپرستی یا خود را در مقابل چندتاپرستان قرار میدهد، یا در مقابل یکتاپرستان دیگری که چیز یا کس اشتباهی را میپرستند. استدلالها و جدلهای قرآن و روایات اسلامی در برابر بتپرستان، ستارهپرستان، و خودپرستان، ساده و در عین حال بسیار دقیق و کاربردی است. با این وجود، به نظرم رسید در منابع اسلامی وجود خدا آنچنان بدیهی انگاشته شده که کمتر در مواجهه با بیخدایی صحبت شده است. این در حالی است که شاید در زمانه ما، یکتاپرستی بیشتر باید در برابر صفرتاپرستی (!) صفآرایی کند.
«سوره انبیاء، آیات 51 تا 64»
ابراهیم به پدر و خویشانش گفت: «این مجسمههایی که ملازمشان شدهاید چیستند؟». گفتند: «پدران خود را پرستندگان آنها یافتیم». گفت: «قطعاً هم شما و هم پدرانتان آشکارا در اشتباهید». گفتند:«آیا حرف حسابی داری یا داری با ما شوخی میکنی؟!». گفت:«پروردگار شما همان پروردگار و پدیدآورنده آسمانها و زمین است؛ و من بر این باور گواهی میدهم. به خدا سوگند در غیاب شما فکری به حال بتهای شما خواهم کرد!».
روزی ابراهیم همه بتها به جز بزرگترینشان را شکست و منتظر ماند تا بتپرستان برسند. آنها گفتند: «چه کسی با خدایان ما چنین کرده؟! قطعاً او گناهکار است!» دیگران گفتند:« شنیدیم جوانی به نام ابراهیم از آنها بد میگفت!»، گفتند: «پس او را در دادگاهی علنی حاضر کنید.». [ابراهیم را آوردند و دادگاه برپا شد.] گفتند: «ابراهیم، آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟». گفت:«نخیر؛ بت بزرگ چنین کرده است. اگر این بتها قدرتی دارند، چرا از خودشان سوال نمیکنید؟». پس بتپرستان به خود آمدند و ...
«سوره انعام، آیات 76 تا 79»
هنگامی که شب شد، ابراهیم ستارهای درخشان را نشان داد و گفت: «این پروردگار من است». اما چون محو شد گفت: «من پروردگاری که محو شود را نمیپسندم!». سپس به ماه روشن اشاره کرد و گفت: «پروردگار من اوست». اما چون ماه ناپدید شد، گفت: «این هم مناسب نیست! اگر پروردگارم با روشنی خود مرا هدایت نکند که گمراه خواهم شد!» چون خورشید برامد، گفت: «این دیگر پروردگار من است! بزرگتر و نورانیتر هم هست!» اما خورشید نیز غروب کرد و گفت: «ای قوم، من از هر انچه شریک خدا قرار میدهید بیزارم! من مخلصانه رو به خدایی کردم که آفریننده آسمانها و زمین است و مشرک نیستم!»
«سوره بقره، آیه 258»
آیا از ماجرایی کسی که خدا به او پادشاهی بخشیده بود و با ابراهیم بحث میکرد خبر نداری؟ ابراهیم به او گفت:« پروردگار من همان کسی است که زنده میکند و میمیراند.» پادشاه گفت: «من هم [با یک دستور] میتوانم مرگ و زندگی افراد را تعیین کنم». ابراهیم گفت: «خدای من خورشید را از خاور بر میاورد، تو آن را از باختر برآور!» پس پادشاه کافر مبهوت شد. آری، خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.
پ.ن.1. جسارت کردم خودم در ترجمه دست بردم؛ ترجمه دقیق نیست!
پ.ن.2. خب انصافاً سطح استدلال طرف مقابل دیگر زیادی پایین نیست؟ هست! زود هم کم میآورد. :)