اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق
دفترچه‌ها
Instagram

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت» ثبت شده است

هنوز در شگفتم از این سمّی که تازه خواندنش را به پایان بردم. 

شاید ممکن نباشد که یک کتاب بتواند هم‌زمان شورانگیز، عمیق، خواندنی، لج‌درآر و مزخرف محض باشد، اما این کتاب خیلی از این اوصاف دور نبود. این که لابلای یک قصه خواندنی و البته عجیب و غریب و گاهی هم چرند و پرند، یک دنیا تفاله‌ی فلسفی بچپانی که گاهی خواننده را بخنداند و گاهی به فکر فرو ببرد، قطعا هنرمندانه است. همراه شدن با افکار دیوانه‌وار، مسموم و جذاب جسپر و مارتین، تجربه جذابی و هیجان‌انگیزی بود. 

 

«خلاصه می‌گم: چون آدم‌ها این‌قدر فانی بودنِ خودشون رو انکار می‌کنن که تبدیل می‌شن به ماشین‌های معنا، نمی‌تونم به هیچ‌چیز فراطبیعی باور داشته باشم، چون فکر می‌کنم خودم اون‌ها رو به خاطر میل مذبوحانه‌ام به خاص بودن و بقا جعل کرده‌ام.»

 

«وقتی بچه هستی برای این که پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله می‌کنند: "اگه همه از بالای پل بپرند پایین، تو هم باید بپری؟". وقتی بزرگ می‌شوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می‌آید و مردم می‌گویند: "هی! همه دارن از روی پل می‌پرن پایین، تو چرا نمی‌پری؟".»

 

پ.ن. این دو تا بریده بالا خیلی حکیمانه بودند. چند بریده دیگه از کتاب که برام هیجان‌انگیز بود در ادامه مطلب آمده. 

  • ۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۵۷

بخشیدن در پاسخ به درخواست، نیکوست؛ اما نیکوتر از آن، بخشیدن است پیش از درخواست، از راه فهم. و برای انسان گشاده‌دست، جستجوی پذیرنده بخشش لذتی است که بر لذتِ بخشیدن فزونی دارد. آیا چیزی هست که باید از بخشش آن دریغ کنیم؟ هر چه هست، روزی به ناچار خود به خود بخشیده خواهد شد؛ پس چه بهتر اکنون که کسی را بدان نیازی هست، آن را ببخشی تا فرصت بخشش از آن تو باشد و بر وارثان نماند.

 

چه بسیار که می‌گویید: «من می‌بخشم، اما آن کس را که سزاوار است». اما درختان باغ تو و گوسفندان چراگاهت چنین نمی‌گویند. آن‌ها می‌بخشند تا زنده باشند، زیرا نگاه‌داشتن و دریغ‌کردن هلاک‌شدن است. بی‌گمان، آن کس که خداوند موهبت عمر و ثروت شب و روز را به او عطا کرده است، به هر چه تو بر وی نثار کنی سزاوار است. و آن کس که شایسته است تا از اقیانوس بی‌کران حیات آب نوشد، این شایستگی را نیز دارد که تو، جام او را از جویبار کوچک خود پر کنی...

 

و تو کیستی که نیازمند پیش تو عریان شود و جامه غرور خود چاک کند تا تو شایستگی او را عریان ببینی و غرور او را بی‌شرم نظاره کنی؟ نخست، بنگر که آیا تو خود مقام بخشندگی را شایسته‌ای، و آیا این شأن و مرتبه را یافته‌ای که واسطه در فیض بخشش باشی. زیرا به راستی، زندگی است که به زندگان چیزی می‌بخشد و تو که خود را دهنده می‌بینی، تها شاهد و گواه این بخششی. 

کتاب پیامبر

جبران خلیل جبران

حسین الهی قمشه‌ای

پ.ن. یک انیمیشن خاص و بسیار دیدنی هم داره این کتاب؛ که البته فکر می‌کنم این فراز از کتاب درش نیست. 

  • ۱۶ آذر ۹۸ ، ۲۱:۰۸