اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی: آهنگ «اشتیاق» دلی دردمند را ...

اشتیاق
دفترچه‌ها
Instagram

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شازده کوچولو» ثبت شده است

واقعاً یادم نمی‌آید که از کِی «نه گفتن» این همه سخت شد؛ چون قدیم‌ترها اصلاً اینجوری نبود که هیچ، همیشه به برق بودم و عین خیالم هم نبود. اما حالا ادای همین دو حرف شده یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا؛ که تازه دومی خیلی هم نیازی به ادا کردن ندارد و کار با همان یک حرف جمع‌شدنی است. به خصوص وقتی که چشم در چشم طرف مقابلت نشسته‌ای، و طرف هم کمتر آشناست، «نه گفتن» به جان کندن می‌ماند. 

البته «نه گفتن» هم مثل خیلی از چیزهای دیگر به‌جا و بی‌جا دارد. یعنی از یک سر طیف که «نه گفتن به هر چیز» باشد تا سر دیگر که «نه نگفتن به هیچ چیز» است، بالاخره یک تعادل یا نقطه بهینه وجود دارد که باید رعایتش کرد. منتها این نقطه بهینه، پویاست و در دوره‌های مختلف تغییر می‌کند. شاید در یک دوره زمانی، «کمتر نه گفتن» به معنای گشودگی در برابر تجربیات جدید باشد و همین رفتار در دوره دیگر به معنای آشفتگی و نبود تمرکز! 

و من الان، در آستانه 30سالگی، گمان می‌کنم یکی از چیزهایی که باید تمرین کنم «نه گفتن» محکم است.

 

پ.ن.1. نه گفتن دیرهنگام به شازده کوچولو یکی از تکانه‌هایی بود که متوجه این ضعفم کرد! 

پ.ن.2. دریافت من از کلیّت کتاب جذاب «No More Mr.Nice Guy» در ادامه مطلب آمده که اگرچه دقیقاً به موضوع بالا اشاره ندارد اما بی‌ربط هم نیست. 

  • ۰۷ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۳۰

- نه، من پی دوست می گردم. «اهلی کردن» یعنی چه؟

- یک چیزی ست که پاک فراموش شده . یعنی «ایجاد علاقه کردن» ...

- ایجاد علاقه کردن؟

- بله. مثلاً تو برای من هنوز پسربچه ای بیش نیستی، مثل صد هزار پسر بچه دیگر. نه من به تو احتیاج دارم و نه تو به من احتیاج داری. من هم برای تو روباهی بیشتر نیستم، مثل صدهزار روباه دیگر. ولی اگر تو مرا اهلی کنی، هر دو به هم احتیاج خواهیم داشت. تو برای من در همه عالم یگانه می شوی و من هم برای تو...

- کم کم دارم می فهمم. یک گل هست... که گمانم مرا اهلی کرده باشد...


پ.ن: این کتاب را باید خواند. آن هم نه یک بار، بلکه هر چند ماه یک بار!

  • ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۲