اسب حیوان نجیبی است
من نمیدانم که چرا میگویند: «اسب حیوان نجیبی است!» لااقل فکر نمیکنم این نجابت در همه گونههای اسب مشاهده شده باشد. احتمالاً منظورشان از اسب نجیب، همین اسبی است که زین میکنند و نعل و دهنه میزنند؛ انگاری منظور از نجابت، همین رام بودن و رام شدن و سواری دادن است.
همین ماجرا در مورد آدمها هم برقرار است. اگرچه آدمیزاد، نوعاً، به نجابت معروف نیست، اما بالاخره میتواند نجیب باشد و از قضا تا پیش از این گمان میکردم که ویژگی مثبتی هم باشد؛ یعنی از کودکی اینطور یاد گرفته بودم. از همان زمانی که خانواده و مدرسه همه تلاششان را کردند که ما را نجیب بار بیاورند؛ و به میزان قابل قبولی هم موفق شدند، متأسفانه!
واقعیت اینجاست که نه اسب از نجابتش خیری دیده و نه آدمیزاد. اصلاً حتی یک آدم موفق سراغ دارید که به نجابت معروف باشد؟ نجابت، در بهترین حالت، ویژگی آدمهای خوب، مهربان، مودب و بسیار «متوسط» است. نجیببودن، یعنی اجازه بدهی هر کسی هر طور بخواهد با تو نانجیبی کند. خلاصه این که خیلی هم نجیب نباش؛ تو اسب نیستی، عزیز!
پ.ن.1. این نوشته ارتباط وثیقی با نوشته «نه!» دارد.
پ.ن.2. اگرچه نیت کردهام نجابت را کنار بگذارم، اما این خیلی با نانجیبشدن توفیر دارد.
پ.ن.3. خشم شدیدی را از لابلای این کلمات فیلتر کردم.